امین زندگانی جزوِ آن دسته از بازیگران خاص، کم حاشیه و گزیده کار سینما و تلویزیون ایران بهحساب میآید. هیچگاه وارد بازیهای رسانه و حواشی نشده و آرامآرام به فعالیت هنری خود ادامه داده است. این شاید به خاطر نوع خاص زندگیای است که انتخاب کرده است. معمولاً در ارتباط گرفتن با دیگران و بخصوص همکارانش احتیاط خاصی دارد و به کمتر کسی اجازه ورد به حریم شخصی خود را میدهد. این وسواس و احتیاط را در انتخاب نقشهایش هم میتوان دید. امین زندگانی را نمیبینم مگر در فیلمی خاص یا نقشی متفاوت. حتماً بازی درخشانش در نقش حضرت سلیمان یا مسلمبنعقیل (مختارنامه) را به یاد میآورید.
خانواده هنرمند
امین زندگانی پنجم شهریورماه 1351 در خانواده کاملاً هنری متولد شد. پدرش سیاوش زندگانی آهنگساز و نوازنده ویولن از اساتید به نام موسیقی ایران بود که در سال 1382 در فانی را وداع گفت. او خالق بسیاری از آثار بهیادماندنی موسیقی پاپ و بیکلام در سالهای گذشته بوده است. بعدها برادر بزرگ امین یعنی امید نیز راه پدر را پیش گرفت. او در نوازندگی سازهایی چون فلوت و گیتار مهارت داشته و بهعنوان خواننده نیز در عرصه موسیقی پاپ حضور دارد. البته او هم مانند برادرش پیش از هر چیز بهعنوان یک بازیگر و این اواخر مجری شناخته میشود. امید زندگانی در آثاری همچون «در پناه تو»، «بازگشت به خانه»، «خستهدلان»، «پرواز در حباب» و... به ایفای نقش پرداخته است.
ورود به صحنه
زندگانی کوچکتر مانند پدر و برادرش به سراغ موسیقی نرفت و در عوض فعالیت هنریاش را در مسیری دیگر ادامه داد. او در سال 1370 برای تحصیل در رشته تئاتر وارد دانشگاه هنر تهران شد. از همان ابتدا هم به روی صحنه رفت و در نمایشهایی چون نمایشهای «همسرایی مختار» (محمود عزیزی)، «خروسک پریشان» (داوود کیانیان)، «بازی تابلوی آخر» (نصرالله قادری)، «دو مرد و یک نیمکت» (بهاء صدر)، «سرخ سوزان» (چیستا یثربی)، «مرغ دریایی» (اکبر زنجانپور) به ایفای نقش پرداخت. در سال 1374 جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره تئاتر فجر را از آن خود کرد. در همان سال نیز با بازی در سریال «وکلای جوان» اولین تجربه خود در عرصه تصویر را کسب کرد و بهتدریج تبدیل به جوان اول سریالهای تلویزیونی در اواخر دهه 70 شد.
شهرت
«راه سوم» ساخته قاسم جعفری و «بهسوی افتخار» سیروس مقدم تجربههای بعدی امین زندگانی بودند. اما نقشآفرینی در سریال «همسفر» در سال 1379 بود که او را به اوج شهرت و محبوبیت رساند. همین چند تجربه اولیه کافی بود تا امین جوان در سال 1380 بهعنوان دومین بازیگر منتخب مردمی در بین سریالهای پخششده (از سال 76 تا 80) برگزیده شود. او سال بعد با «نوعروس» نیز درخشید و پای خود را بهعنوان بازیگری محبوب و حرفهای مجکم کرد. «معصومین از دست رفته»، «طلسم شدگان» و «کابوس» آثار بعدی او بودند. اما زندگانی در سال 1389 بعد از دو سال غیبت با دو سریال محبوب و پربیننده به تلویزیون برگشت. «مختار» و «قفسی برای پرواز» که خیلیها آن را فرار از زندان ایرانی نامیدند. «همهچیز آنجاست» در سال 1393 نیز دیگر سریال پرطرفدار و پرستارهای بود که امین زندگانی ایفای یکی از نقشهای اصلی آن را بر عهده داشت. از فعالیتهای او در سالهای بعد میتوان به بازی در مجموعههای «چرخوفلک» و «پرستاران» اشاره کرد.
گله از تلویزیون
امین زندگانی دیدگاه خود در مورد عدم توانایی تلویزیون در برقرار کردن با مخاطبین در سالهای اخیر را اینگونه بیان میکند: «محدودیتهای تلویزیون زیادتر از توقعات مردم شده و فکر میکنم که این خطر فرهنگ ما را تهدید میکند که یک سری سریالها که ارزش فرهنگی ندارد جایگزین سریالهای خوب ما مثل «امام علی (ع)»، «هزاردستان»، «ابوعلی سینا» و «سربداران» شده است. جای سریالهای فاخری که در طول این سالها ساخته شده بسیار کم است و متأسفانه سرعت ساخت سریال باعث شده که هویت اصلی سریالها و داستانهای ایرانی تحتالشعاع سریالهای ماهوارهای قرار بگیرد.»
سینما و تئاتر
هرچند امین زندگانی عمده شهرت خود را مدیون تلویزیون است. اما در تئاتر و سینما هم کارنامه قابل قبولی دارد. او بعد از رسیدن به شهرت نیز فعالیتش در تئاتر را ادامه داده و تقریباً هر دو سه سال یکبار به روی صحنه میرود. در نمایش «یک زن یک مرد» با آزیتا حاجیان، «جاده طولانی مارپیچ» با رضا گوران و نمایشهای «پایین گذر سقاخانه»، «تابلوی تخممرغ دان» و «بنگال تئاترال» با هادی مرزبان همکاری کرد. او همچنین تجربه کارگردانی تئاتر «به من دروغ بگو» را در کارنامه دارد. اما حضور امین زندگانی در سینما با فیلم «زن شرقی» در سال 1376 آغاز شد و بعد از آن در آثاری چون «ملک سلیمان»، «خانواده ارنست»، «گلوگاه شیطان»، «فصل فراموشی فریبا»، «24 سپتامبر» و ... به ایفای نقش پرداخت.
ازدواجها
امین زندگانی و مینا لاکانی در سال 1376 در پشت صحنه سریال «زن شرقی» با یکدیگر آشنا شدند و ازدواج کردند. اما مدتی بعد طلاق گرفتند. مینا لاکانی در مهرماه 1390 در برنامه صدای آمریکا بدون حجاب حاضر شد و اعلام کرده برای همیشه ایران را به مقصد آمریکا ترک کرده است.
آقای بازیگر در دومین تجربه خود با الیکا عبدالرزاقی ازدواج کرد. خبر نامزدی آنها در سال 1391 رسانهای شد و درنهایت اسفند 1392 با یکدیگر عروسی کردند. الیکا عبدالرزاقی در رابطه با نحوه آشنایشان میگوید: «داستان آشنایی من و امین به یک تلهفیلم، بر میگردد. در آن فیلم ما نقش زن و شوهر را بازی میکردیم. بعد از بازی در آن اثر، ارتباط خانوادگی بین ما به وجود آمد و این مراودات خانوادگی بیشتر شد. تا اینکه بعد از گذشت مدتی متوجه شدیم لحظهبهلحظه بیشتر ازلحاظ حسی به هم نزدیکتریم و مسائلی بین ما وجود دارد که باعث نزدیک شدن و کنار هم قرار گرفتن ما میشود. به همین خاطر وقتی بحث نامزدی ما مطرح شد، اطرافیان ما چندان تعجب نکردند و انگار منتظر چنین اتفاقی بودند. خوشبختانه خانوادههای ما از این تصمیممان استقبال کردند.»
جورواجور
امین زندگانی از خسرو شکیبایی و جمشید مشایخی بهعنوان الگوهای رفتاری خود یاد میکند. او معتقد است هر بازیگر برای بازی کرد باید الگوی خود را داشته باشد اما در رفتار میتوان الگویبرداری کرد.
آقای بازیگر علاقه زیادی به ورزشهای رزمی و بادی جامپینگ دارد. او ورزش رزمی را در دورهای بهصورت جدی دنبال میکرده اما با زیادشدن مشغلههای کاری تنها میتواند تمریناتش را بهصورت شخصی و مقطعی ادامه دهد.
یکی از اتومبیلهایی که در حادثه آتشسوزی چندی پیش جویهای خیابان شریعتی تهران بهطور کامل در آتش سوخت، متعلق به امین زندگانی بود.